بسم الله الرحمن الرحيم وسلامُ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين)
﴿ وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿83 ﴾ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآَتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿84 ﴾ فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿85 ﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿86 ﴾ قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا ﴿87 ﴾ وَأَمَّا مَنْ آَمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿88 ﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿89 ﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا ﴿90 ﴾ كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا ﴿91 ﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿92 ﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا ﴿93 ﴾ قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ﴿94 ﴾ قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا ﴿95 ﴾ آَتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آَتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا ﴿96 ﴾ فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ﴿97 ﴾ قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿98 ﴾ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿99 ﴾ وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿100 ﴾ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿101 ﴾صدق الله العظيم
و از تو درباره «ذو القرنين» مىپرسند؛ بگو: «بزودى بخشى از سرگذشت او را براى شما بازگو خواهم کرد.» ما به او در روى زمين، قدرت و حکومت داديم؛ و اسباب هر چيز را در اختيارش گذاشتيم. او از اين اسباب، (پيروى و استفاده) کرد... تا به غروبگاه آفتاب رسيد؛ (در آن جا) احساس کرد (و در نظرش مجسّم شد) که خورشيد در چشمه تيره و گلآلودى فرو مىرود؛ و در آن جا قومى را يافت؛ گفتيم: «اى ذو القرنين! آيا مىخواهى (آنان) را مجازات کنى، و يا روش نيکويى در مورد آنها انتخاب نمايى؟» گفت: «اما کسى را که ستم کرده است، مجازات خواهيم کرد؛ سپس به سوى پروردگارش بازمىگردد، و خدا او را مجازات شديدى خواهد کرد! و اما کسى که ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشى نيکوتر خواهد داشت؛ و ما دستور آسانى به او خواهيم داد.» سپس (بار ديگر) از اسبابى (که در اختيار داشت) بهره گرفت... تا به خاستگاه خورشيد رسيد؛ (در آن جا) ديد خورشيد بر جمعيّتى طلوع مىکند که در برابر (تابش) آفتاب، پوششى براى آنها قرار نداده بوديم (و هيچ گونه سايبانى نداشتند). (آرى) اينچنين بود (کار ذو القرنين)! و ما بخوبى از امکاناتى که نزد او بود آگاه بوديم! (باز) از اسباب مهمّى (که در اختيار داشت) استفاده کرد... (و همچنان به راه خود ادامه داد) تا به ميان دو کوه رسيد؛ و در کنار آن دو (کوه) قومى را يافت که هيچ سخنى را نمىفهميدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود)! (آن گروه به او) گفتند: «اى ذو القرنين يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فساد مىکنند؛ آيا ممکن است ما هزينهاى براى تو قرار دهيم، که ميان ما و آنها سدّى ايجاد کنى؟!» (ذو القرنين) گفت: «آنچه پروردگارم در اختيار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پيشنهاد مىکنيد)! مرا با نيرويى يارى دهيد، تا ميان شما و آنها سدّ محکمى قرار دهم! قطعات بزرگ آهن برايم بياوريد (و آنها را روى هم بچينيد)!» تا وقتى که کاملاً ميان دو کوه را پوشانيد، گفت: «(در اطراف آن آتش بيفروزيد، و) در آن بدميد!» (آنها دميدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، و گفت: «(اکنون) مس مذاب برايم بياوريد تا بر روى آن بريزم!» (سرانجام چنان سدّ نيرومندى ساخت) که آنها [= طايفه يأجوج و مأجوج] قادر نبودند از آن بالا روند؛ و نمىتوانستند نقبى در آن ايجاد کنند. (آنگاه) گفت: «اين از رحمت پروردگار من است! امّا هنگامى که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم مىکوبد؛ و وعده پروردگارم حق است!» و در آن روز (که جهان پايان مىگيرد)، ما آنان را چنان رها مىکنيم که درهم موج مىزنند؛ و در صور [= شيپور] دميده مىشود؛ و ما همه را جمع مىکنيم! در آن روز، جهنم را بر کافران عرضه مىداريم! همانها که پردهاى چشمانشان را از ياد من پوشانده بود، و قدرت شنوايى نداشتند!
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته برادر بزرگوار ، همانا ذي القرنين يكي از پيامبران خداست كه خداوند اورا خليفه بر روي زمين قرارداد و ملكش را براي او تمكين كرد( قدرت و حکومت داد)؛ و اسباب هر چيز را در اختيار وي قرار داديم واز آن اسباب (وسايل ) ترابري، وي براي سپاهش همه وسايل سفر زميني ودريايي را فراهم كرد
و چون ذي القرنين مي دانست كه خدا او را خليفه زمين قرار داده و مي دانست كه او مسول پايان بخشيدن به فساد و اعلاي كلمة الله در سر تا سر كره زمين است پس تصميم به سفر بزرگ دور دنيا وبه طرف قطبها گرفت وبيان حق سخن خداوند كه مي فرمايد:
((وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ))
اسباب سفر زميني و دريائي واسلحله جنگي است ،پس سپاهي بزرگ با خود برد و با همه وسايل سفر زميني ودريائي مجهز ساخت و وسايل سفر زميني را توسط وسايل سفر دريايي حمل نمود .
(((وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ))
بدين معني كه وي همه وسايل زميني ودريايي وسپاه بزرگش را با خود برد و سفر دريايش را با راهنمايي ستاره قطبي به قطب شمال آغاز كرد همانگونه كه خداوند مي فرمايد :
((وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ))صدق الله العظيم
و همانگونه كه خداوند مي فرمايد :
((وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ)صدق الله العظيم
ودر اين سفر وي وارتش نيرومندش همه اسباب سفر دريايي وزميني و هر آنچه به آن نياز داشتند با خود بردند همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
(( وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا) ( فَأَتْبَعَ سَبَبًا )
پس از اين اسباب استفاده نمود
پس سوار بر كشتي ها(اسباب سفر دريايي) سفر دريايي خويش به سمت شمال با راهنمايي ستاره قطبي آغاز كرد
وسفر وي بفاصله اي بعد از مرور سياره آتش بود كه باعث ذوب شدن درياي منجمد شمال شده بود تا اينكه سفر دريايي خويش را در دورترين نقطه غروب خورشيد از قطب جنوب به پايان برد زيرا كه هنگامي كه خورشيد از قطب جنوب غروب مي كند در دورترين نقطه از آن يعني قطب شمال در (العين الحمئه=چشمه تيره) ورودي دنياي دروني زمين در قطب شمال غروب مي كند ودر آنجا(ورودي قطب شمال) به قوم مفسدون في الارض ، ياجوج وماجوج رسيد همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
((وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ))صدق الله العظيم
و در آن جا قومى را يافت؛ گفتيم: «اى ذو القرنين! آيا مىخواهى (آنان) را مجازات کنى، و يا روش نيکويى در مورد آنها انتخاب نمايى؟»
و چون سفر ذي القرنين علي السلام يك سفر جهادي در راه خدا و دعوت به اسلام بود نه سفر تفريحي بنابراين بحق در پاسخ گفت
((قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا )صدق الله العظيم
گفت: «اما کسى را که ستم کرده است، مجازات خواهيم کرد؛ سپس به سوى پروردگارش بازمىگردد، و خدا او را مجازات شديدى خواهد کرد و اما کسى که ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشى نيکوتر خواهد داشت؛ و ما دستور آسانى به او خواهيم داد.»
ولي ياجوج وماجوج شياطينبه دروغ ونفاق همچون عادت شياطين بشر به اسلام ونيكوئي تظاهر نمودند وآنها را آزاد گذاشت و از ورودي شمالي وارد (دنياي درون زمين) سرزمين ياجوج وماجوج نشد سپس از اسباب سفر استفاده نمود وسفر خويش بر روي بيرون زمين ادامه داد تا به محل طلوع خورشيد در ورودي جنوبي (مشرق دور) رسيد
(وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا)
اينان قومي در ورودي جنوبي هستند و خورشيد هنگامي كه از آنها غروب كند ، از ورودي شمالي بر آنها طلوع مي كند بدين معني كه خورشيد از انها غروب نمي كند وهنگامي كه از آنها غروب كند از ورودي مقابل بر آنها طلوع مي كند همانگونه كه در عكس مشاهده نموديد ( (وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا )
در آنجا (ورودي جنوبي) قوم ديگري يافت كه به اطلاع وي رساندند كه آنها از فساد ياجوج و ماجوج در مركز زمين ذات المشرقين به ورودي جنوبي فرار كردند وي آنها را با خود برد و در طول راه سعي نمود زبان همديگر را بفهمند بنابراين
واز اسباب سفر زميني (اسبان) كه با خود در كشتي حمل نموده بود براي ادامه سفر استفاده كرد و آنان را با خود برد تا به
محل بين دو سد در مركز زمين ذات المشرقين (داراي دو مشرق) رسيد
(( قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ))
به او پيشنهاد دادند تا در مقابل پرداخت هزينه سدي بين آنها وياجوج وماجوج بنا كند ولي ذي القرنين به اطلاع آنها رساند كه
وي به دنبال ملك ومال نيست
((قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا )
و ذي القرنين از اين گفته آنها اطمينان حاصل نكرد تا از ياجوج وماجوج ااطلاع حاصل كند زيرا در سفر اول آنها را نزد ورودي شمالي يافت و ذي القرنين دانست كه زمين از دوطرف (قطبها) باز است لذا تصميم گرفت كه بين آنها (ياجوج وماجوج) و اين قوم سدي بزرگ بنا كند و باكمك آنان و افراد همراهش سدي عظيم وبلند ساخت ولي سد از سمت شمالي آن
با زاويه قائمه (مستقيم) نساخت بلكه با زاويه كمي منفرجه تا ماده فلزي را ذوب كرده و واز بالاي سد بريزند تا بر روي سد
به سمت پايين غلط خورده وبر روي قسمت شمالي سد سطحي صاف همچون آينه تشكيل دهد وماده فلزي براي اينست تا ياجوج وماجوج نتوانند سد را سوراخ كنند وسطح صاف آن براي اين است تا نتوانند بر روي آن بالا روند وبا وجود تلاشها نتوانستند آن را سوراخ كرده يا ازآن بالا روند همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
((فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا )
صدق الله العظيم
آنها [ يأجوج و مأجوج] نتوانستند از آن بالا روند؛ و نتوانستند سوراخي در آن ايجاد کنند.
و ذي القرنين به آنان ياد داد كه موعد پايان سد همزمان با عبور سياره آتش در دفعه بعدي به پايان خواهد رسيد و موعد آن
بنا بر وعده حق رسيده است
(( قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿98 ﴾ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿99 ﴾ وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿100 ﴾ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿101 ﴾صدق الله العظيم
(آنگاه) گفت: «اين از رحمت پروردگار من است امّا هنگامى که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم مىکوبد؛ و وعده پروردگارم حق است
و در آن روز (عبور سياره آتش)، ما آنان را چنان رها مىکنيم که درهم موج مىزنند؛ و در صور(كالبد خلق) دميده مىشود؛ و ما همه را جمع مىکنيم در آن روز، جهنم(سياره آتش) را بر کافران عرضه مىداريم همانها که پردهاى چشمانشان را از ياد من پوشانده بود، و قدرت شنوايى نداشتند
و بزودي سياره آتش سقر براي بشر نمايان خواهد شد زيرا كه آن (لواحة للبشر) است يعني در دوره هاي متناوب وپس از زماني دراز براي بشر نمايان خواهد شد و بعلت عبور آن(سياره آتش) يخ قطبها ذوب خواهد شد كه اين امر به خاموش شدن
زمين سوخته كمك خواهد كرد ودر روز عبور سياره آتش مسيح دجال با قومش ياجوج وماجوج و قومي ديگر از سمت مقابل (جنوب سد) كه آنها را به خروج با خود براي فتنه زندگان ومردگان مجبور نموده ، بسوي شما سفرش را آغاز خواهد نمود .همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
((وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ)) ومن ثم يأتي البعث الاول تصديقاً لقول الله تعالى(وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿99 ﴾ وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿100 ﴾ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿101 ﴾صدق الله العظيم
واين همان بعث (برانگيختن) اول كه سر آن به شكستن سد ذي القرنين و خروج ياجوج و ماجوج مربوط است و خداوند همه كفاري كه پيامبران هم عصرشان را تكذيب كردند را دوباره زنده مي كند ولي بازگشت آنان به شكستن سد ذي القرنين و خروج ياجوج و ماجوج مربوط است همانگونه كه خداوند مي فرمايد
وحرام است بر قريه هايي كه هلاك كرديم آنها بازگشتي ندارند ،تا اينكه ياجوج و ماجوج گشوده شود وآنها از هر صلبي تناسل (زاد و ولد) مي كنند .
وبيان حق فرمايش خداوند: وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ)صدق الله العظيم
يعني از هر جنس از جن وانس وهيچ قانون ازدواجي ندارند و زن همسر همه(مشاع) است و تا از موضوع خارج نشويم و به موضوع بعث اول برگرديم كه به خروج ياجوج و ماجوج مربوط است وخروج ياجوج و ماجوج به گذر سياره آتش (جهنم) وعده حق خداوند . پس خداوند آن (سد) را در هم مي كوبد و وعده پروردگارم حق است . وابليس مسيح دروغين (نه حضرت مسيح فرزند مريم ) به دروغ در نقش حضرت مسيح خارج مي شود از بعث (زنده شدن دوباره مردگان كفار)
استفاده مي نمايد كه او همان ابليس شيطان رجيم است كه گفته است ( قال رب أنظرني الى يوم يبعثون) خدايا تا روز بعث
مردگان به من مهلت بده،وآن روز بعث اول مردگان است و مسيح دجال مي خواهد از آن سوء استفاده نموده و سراغ شما آمده وبگويد كه اين همان بعث موعود(قيامت) است ومن خداي شما هستم پس آتش همان است كه به چشمان خودتان ديديد
از مقابل شما گذشت (سياره آتش) و بهشت موعود را در درون كره زمين قرار دادم كه حور العين در آن است در صورتي كه آنها خبيثات شيطاني هستند از نسل يهود( الخبيثات للخبيثون ) كه از تناسل بين دختران شيطاني و شياطين يهود كه خلق خدا را تغيير داده اند و طاغوت (مسيح دجال) را عبادت نمودند زاده شده اند .
ودشمن (شيطان ، مسيح دجال) خدا دروغ مي گويد كه آتش همان آتش حقيقي (جهنم) سوزان است كه در عصور مختلف
براي بشر نمايان مي شود (لواحة للبشر) و بهشت آن همان بهشت خداوند در زير خاك در درون زمين است كه خداوند آن را براي خلايق قرار داده و قبلا والدينتان را در آن خليفه خود نموده است .
(( وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ (10) فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ (11) وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ (12) فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (13)صدق الله العظيم
زمين را براى خلايق آفريد، که در آن ميوهها و نخلهاى پرشکوفه است، و دانههايى ذو العصف و گياهان خوشبو(ريحانها)
پس کدامين نعمتهاى پروردگارتان را تکذيب مىکنيد (شما اى گروه جنّ و انس)؟
((﴿لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى﴾صدق الله العظيم
و آن بهشت خدا در زمين ذات المشرقين وذات المغربين (زمين داراي دو مشرق و دو مغرب ) است . و خداي آن الله است
و نه ابليس شيطان رجيم . همانگونه كه خداوند مي فرمايد :
(((رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْن))صدق الله العظيم
پروردگار دو مشرق ودو مغرب
وآن بهشت خدا بر زمين در زير خاك در درون زمين وآن بهشت خداست نه دشمن خدا مسيح دجال همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
((﴿لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى﴾صدق الله العظيم
اي مردم همانا از آياتي براي شما حجت ودليل مي آورم كه خداوند مي داند حق است وشما اگر دانا باشيد آنها را واقعي وحقيقي مي يابيد و آنان كه در آيات خدا جدال مي كنند نادان وجاهلند آيا تفكر نمي كنيد كه چرا مسيح دجال با ادعاي خدا بودن وصاحب بهشت و جهنم خواهد آمد واز بعث اول مردگان سوء استفاده نموده و مي گويد اوست كه مردگان را زنده كرده است در حالي كه او دروغگوست و خداوند آنها (مردگان) را در موعد مقرر در كتاب زنده نموده تا آنها را بوسيله بنده خود مهدي منتظر هدايت نمايد او كه قدر ومنزلتش را نمي دانيد و واز سر او آگاهي نداريد و او مردم را باذن خدا امت واحدي مي گرداند همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118) إِلا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ)) صدق الله العظيم
ولي اكثر شما آگاه نيستيد
(أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا)صدق الله العظيم
وخداوند بجز شياطين انس وجن، آنها را با بنده خود هدايت خواهد نمود طبق وعده حق خداوند:
(((إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ) ( 26)الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ [البقرة 27] صدق الله العظيم
بدين معني كه خداوند بوسيله مهدي همه مردم را بجز فاسقين هدايت خواهد نمود و شما مي دانيد كه فاسقين چه كساني هستند
آنان شياطين بشر از يهودند از آنان كه عهد وپيمان خدا را مي شكنند و از آنچه كه خداوند به آن امر نموده سرپيچي مي نمايند ودر زمين فساد مي كنند وآنان هما ن زيانكارانند همانند (علم الجهاد) پرچم شيطان رجيم آنان كه از راه حق روگردان و راه باطل را دنبال مي كنند آنان امام مهدي آنها را جز رجسي به رجسشان نمي افزايد . صورتهاي آنان در موقع ظهور مهدي غمگين خواهد شد وبا اينكه مدانند كه او امام مهدي منتظر است ولي از حق بيزارند آنان فاسقين هستند از شياطين بشر منافقين هر عصر
همانگونه كه خداوند مي فرمايد :
وتصديقاً لقول الله تعالى(قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ)
وتصديقاً لقول الله تعالى(اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ)
وتصديقاً لقول الله تعالى(يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِن تَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ)
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ)
وتصديقاً لقول الله تعالى(سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ)صدق الله العظيم
سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ, وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ, وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)
أخو المُسلمين الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
﴿ وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿83 ﴾ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآَتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿84 ﴾ فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿85 ﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿86 ﴾ قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا ﴿87 ﴾ وَأَمَّا مَنْ آَمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿88 ﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿89 ﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا ﴿90 ﴾ كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا ﴿91 ﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿92 ﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا ﴿93 ﴾ قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ﴿94 ﴾ قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا ﴿95 ﴾ آَتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آَتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا ﴿96 ﴾ فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ﴿97 ﴾ قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿98 ﴾ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿99 ﴾ وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿100 ﴾ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿101 ﴾صدق الله العظيم
و از تو درباره «ذو القرنين» مىپرسند؛ بگو: «بزودى بخشى از سرگذشت او را براى شما بازگو خواهم کرد.» ما به او در روى زمين، قدرت و حکومت داديم؛ و اسباب هر چيز را در اختيارش گذاشتيم. او از اين اسباب، (پيروى و استفاده) کرد... تا به غروبگاه آفتاب رسيد؛ (در آن جا) احساس کرد (و در نظرش مجسّم شد) که خورشيد در چشمه تيره و گلآلودى فرو مىرود؛ و در آن جا قومى را يافت؛ گفتيم: «اى ذو القرنين! آيا مىخواهى (آنان) را مجازات کنى، و يا روش نيکويى در مورد آنها انتخاب نمايى؟» گفت: «اما کسى را که ستم کرده است، مجازات خواهيم کرد؛ سپس به سوى پروردگارش بازمىگردد، و خدا او را مجازات شديدى خواهد کرد! و اما کسى که ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشى نيکوتر خواهد داشت؛ و ما دستور آسانى به او خواهيم داد.» سپس (بار ديگر) از اسبابى (که در اختيار داشت) بهره گرفت... تا به خاستگاه خورشيد رسيد؛ (در آن جا) ديد خورشيد بر جمعيّتى طلوع مىکند که در برابر (تابش) آفتاب، پوششى براى آنها قرار نداده بوديم (و هيچ گونه سايبانى نداشتند). (آرى) اينچنين بود (کار ذو القرنين)! و ما بخوبى از امکاناتى که نزد او بود آگاه بوديم! (باز) از اسباب مهمّى (که در اختيار داشت) استفاده کرد... (و همچنان به راه خود ادامه داد) تا به ميان دو کوه رسيد؛ و در کنار آن دو (کوه) قومى را يافت که هيچ سخنى را نمىفهميدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود)! (آن گروه به او) گفتند: «اى ذو القرنين يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فساد مىکنند؛ آيا ممکن است ما هزينهاى براى تو قرار دهيم، که ميان ما و آنها سدّى ايجاد کنى؟!» (ذو القرنين) گفت: «آنچه پروردگارم در اختيار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پيشنهاد مىکنيد)! مرا با نيرويى يارى دهيد، تا ميان شما و آنها سدّ محکمى قرار دهم! قطعات بزرگ آهن برايم بياوريد (و آنها را روى هم بچينيد)!» تا وقتى که کاملاً ميان دو کوه را پوشانيد، گفت: «(در اطراف آن آتش بيفروزيد، و) در آن بدميد!» (آنها دميدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، و گفت: «(اکنون) مس مذاب برايم بياوريد تا بر روى آن بريزم!» (سرانجام چنان سدّ نيرومندى ساخت) که آنها [= طايفه يأجوج و مأجوج] قادر نبودند از آن بالا روند؛ و نمىتوانستند نقبى در آن ايجاد کنند. (آنگاه) گفت: «اين از رحمت پروردگار من است! امّا هنگامى که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم مىکوبد؛ و وعده پروردگارم حق است!» و در آن روز (که جهان پايان مىگيرد)، ما آنان را چنان رها مىکنيم که درهم موج مىزنند؛ و در صور [= شيپور] دميده مىشود؛ و ما همه را جمع مىکنيم! در آن روز، جهنم را بر کافران عرضه مىداريم! همانها که پردهاى چشمانشان را از ياد من پوشانده بود، و قدرت شنوايى نداشتند!
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته برادر بزرگوار ، همانا ذي القرنين يكي از پيامبران خداست كه خداوند اورا خليفه بر روي زمين قرارداد و ملكش را براي او تمكين كرد( قدرت و حکومت داد)؛ و اسباب هر چيز را در اختيار وي قرار داديم واز آن اسباب (وسايل ) ترابري، وي براي سپاهش همه وسايل سفر زميني ودريايي را فراهم كرد
و چون ذي القرنين مي دانست كه خدا او را خليفه زمين قرار داده و مي دانست كه او مسول پايان بخشيدن به فساد و اعلاي كلمة الله در سر تا سر كره زمين است پس تصميم به سفر بزرگ دور دنيا وبه طرف قطبها گرفت وبيان حق سخن خداوند كه مي فرمايد:
((وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ))
اسباب سفر زميني و دريائي واسلحله جنگي است ،پس سپاهي بزرگ با خود برد و با همه وسايل سفر زميني ودريائي مجهز ساخت و وسايل سفر زميني را توسط وسايل سفر دريايي حمل نمود .
(((وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ))
بدين معني كه وي همه وسايل زميني ودريايي وسپاه بزرگش را با خود برد و سفر دريايش را با راهنمايي ستاره قطبي به قطب شمال آغاز كرد همانگونه كه خداوند مي فرمايد :
((وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ))صدق الله العظيم
و همانگونه كه خداوند مي فرمايد :
((وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ)صدق الله العظيم
ودر اين سفر وي وارتش نيرومندش همه اسباب سفر دريايي وزميني و هر آنچه به آن نياز داشتند با خود بردند همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
(( وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا) ( فَأَتْبَعَ سَبَبًا )
پس از اين اسباب استفاده نمود
پس سوار بر كشتي ها(اسباب سفر دريايي) سفر دريايي خويش به سمت شمال با راهنمايي ستاره قطبي آغاز كرد
وسفر وي بفاصله اي بعد از مرور سياره آتش بود كه باعث ذوب شدن درياي منجمد شمال شده بود تا اينكه سفر دريايي خويش را در دورترين نقطه غروب خورشيد از قطب جنوب به پايان برد زيرا كه هنگامي كه خورشيد از قطب جنوب غروب مي كند در دورترين نقطه از آن يعني قطب شمال در (العين الحمئه=چشمه تيره) ورودي دنياي دروني زمين در قطب شمال غروب مي كند ودر آنجا(ورودي قطب شمال) به قوم مفسدون في الارض ، ياجوج وماجوج رسيد همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
((وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ))صدق الله العظيم
و در آن جا قومى را يافت؛ گفتيم: «اى ذو القرنين! آيا مىخواهى (آنان) را مجازات کنى، و يا روش نيکويى در مورد آنها انتخاب نمايى؟»
و چون سفر ذي القرنين علي السلام يك سفر جهادي در راه خدا و دعوت به اسلام بود نه سفر تفريحي بنابراين بحق در پاسخ گفت
((قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا )صدق الله العظيم
گفت: «اما کسى را که ستم کرده است، مجازات خواهيم کرد؛ سپس به سوى پروردگارش بازمىگردد، و خدا او را مجازات شديدى خواهد کرد و اما کسى که ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشى نيکوتر خواهد داشت؛ و ما دستور آسانى به او خواهيم داد.»
ولي ياجوج وماجوج شياطينبه دروغ ونفاق همچون عادت شياطين بشر به اسلام ونيكوئي تظاهر نمودند وآنها را آزاد گذاشت و از ورودي شمالي وارد (دنياي درون زمين) سرزمين ياجوج وماجوج نشد سپس از اسباب سفر استفاده نمود وسفر خويش بر روي بيرون زمين ادامه داد تا به محل طلوع خورشيد در ورودي جنوبي (مشرق دور) رسيد
(وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا)
اينان قومي در ورودي جنوبي هستند و خورشيد هنگامي كه از آنها غروب كند ، از ورودي شمالي بر آنها طلوع مي كند بدين معني كه خورشيد از انها غروب نمي كند وهنگامي كه از آنها غروب كند از ورودي مقابل بر آنها طلوع مي كند همانگونه كه در عكس مشاهده نموديد ( (وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا )
در آنجا (ورودي جنوبي) قوم ديگري يافت كه به اطلاع وي رساندند كه آنها از فساد ياجوج و ماجوج در مركز زمين ذات المشرقين به ورودي جنوبي فرار كردند وي آنها را با خود برد و در طول راه سعي نمود زبان همديگر را بفهمند بنابراين
واز اسباب سفر زميني (اسبان) كه با خود در كشتي حمل نموده بود براي ادامه سفر استفاده كرد و آنان را با خود برد تا به
محل بين دو سد در مركز زمين ذات المشرقين (داراي دو مشرق) رسيد
(( قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ))
به او پيشنهاد دادند تا در مقابل پرداخت هزينه سدي بين آنها وياجوج وماجوج بنا كند ولي ذي القرنين به اطلاع آنها رساند كه
وي به دنبال ملك ومال نيست
((قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا )
و ذي القرنين از اين گفته آنها اطمينان حاصل نكرد تا از ياجوج وماجوج ااطلاع حاصل كند زيرا در سفر اول آنها را نزد ورودي شمالي يافت و ذي القرنين دانست كه زمين از دوطرف (قطبها) باز است لذا تصميم گرفت كه بين آنها (ياجوج وماجوج) و اين قوم سدي بزرگ بنا كند و باكمك آنان و افراد همراهش سدي عظيم وبلند ساخت ولي سد از سمت شمالي آن
با زاويه قائمه (مستقيم) نساخت بلكه با زاويه كمي منفرجه تا ماده فلزي را ذوب كرده و واز بالاي سد بريزند تا بر روي سد
به سمت پايين غلط خورده وبر روي قسمت شمالي سد سطحي صاف همچون آينه تشكيل دهد وماده فلزي براي اينست تا ياجوج وماجوج نتوانند سد را سوراخ كنند وسطح صاف آن براي اين است تا نتوانند بر روي آن بالا روند وبا وجود تلاشها نتوانستند آن را سوراخ كرده يا ازآن بالا روند همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
((فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا )
صدق الله العظيم
آنها [ يأجوج و مأجوج] نتوانستند از آن بالا روند؛ و نتوانستند سوراخي در آن ايجاد کنند.
و ذي القرنين به آنان ياد داد كه موعد پايان سد همزمان با عبور سياره آتش در دفعه بعدي به پايان خواهد رسيد و موعد آن
بنا بر وعده حق رسيده است
(( قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿98 ﴾ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿99 ﴾ وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿100 ﴾ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿101 ﴾صدق الله العظيم
(آنگاه) گفت: «اين از رحمت پروردگار من است امّا هنگامى که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم مىکوبد؛ و وعده پروردگارم حق است
و در آن روز (عبور سياره آتش)، ما آنان را چنان رها مىکنيم که درهم موج مىزنند؛ و در صور(كالبد خلق) دميده مىشود؛ و ما همه را جمع مىکنيم در آن روز، جهنم(سياره آتش) را بر کافران عرضه مىداريم همانها که پردهاى چشمانشان را از ياد من پوشانده بود، و قدرت شنوايى نداشتند
و بزودي سياره آتش سقر براي بشر نمايان خواهد شد زيرا كه آن (لواحة للبشر) است يعني در دوره هاي متناوب وپس از زماني دراز براي بشر نمايان خواهد شد و بعلت عبور آن(سياره آتش) يخ قطبها ذوب خواهد شد كه اين امر به خاموش شدن
زمين سوخته كمك خواهد كرد ودر روز عبور سياره آتش مسيح دجال با قومش ياجوج وماجوج و قومي ديگر از سمت مقابل (جنوب سد) كه آنها را به خروج با خود براي فتنه زندگان ومردگان مجبور نموده ، بسوي شما سفرش را آغاز خواهد نمود .همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
((وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ)) ومن ثم يأتي البعث الاول تصديقاً لقول الله تعالى(وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴿99 ﴾ وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا ﴿100 ﴾ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا ﴿101 ﴾صدق الله العظيم
واين همان بعث (برانگيختن) اول كه سر آن به شكستن سد ذي القرنين و خروج ياجوج و ماجوج مربوط است و خداوند همه كفاري كه پيامبران هم عصرشان را تكذيب كردند را دوباره زنده مي كند ولي بازگشت آنان به شكستن سد ذي القرنين و خروج ياجوج و ماجوج مربوط است همانگونه كه خداوند مي فرمايد
وحرام است بر قريه هايي كه هلاك كرديم آنها بازگشتي ندارند ،تا اينكه ياجوج و ماجوج گشوده شود وآنها از هر صلبي تناسل (زاد و ولد) مي كنند .
وبيان حق فرمايش خداوند: وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ)صدق الله العظيم
يعني از هر جنس از جن وانس وهيچ قانون ازدواجي ندارند و زن همسر همه(مشاع) است و تا از موضوع خارج نشويم و به موضوع بعث اول برگرديم كه به خروج ياجوج و ماجوج مربوط است وخروج ياجوج و ماجوج به گذر سياره آتش (جهنم) وعده حق خداوند . پس خداوند آن (سد) را در هم مي كوبد و وعده پروردگارم حق است . وابليس مسيح دروغين (نه حضرت مسيح فرزند مريم ) به دروغ در نقش حضرت مسيح خارج مي شود از بعث (زنده شدن دوباره مردگان كفار)
استفاده مي نمايد كه او همان ابليس شيطان رجيم است كه گفته است ( قال رب أنظرني الى يوم يبعثون) خدايا تا روز بعث
مردگان به من مهلت بده،وآن روز بعث اول مردگان است و مسيح دجال مي خواهد از آن سوء استفاده نموده و سراغ شما آمده وبگويد كه اين همان بعث موعود(قيامت) است ومن خداي شما هستم پس آتش همان است كه به چشمان خودتان ديديد
از مقابل شما گذشت (سياره آتش) و بهشت موعود را در درون كره زمين قرار دادم كه حور العين در آن است در صورتي كه آنها خبيثات شيطاني هستند از نسل يهود( الخبيثات للخبيثون ) كه از تناسل بين دختران شيطاني و شياطين يهود كه خلق خدا را تغيير داده اند و طاغوت (مسيح دجال) را عبادت نمودند زاده شده اند .
ودشمن (شيطان ، مسيح دجال) خدا دروغ مي گويد كه آتش همان آتش حقيقي (جهنم) سوزان است كه در عصور مختلف
براي بشر نمايان مي شود (لواحة للبشر) و بهشت آن همان بهشت خداوند در زير خاك در درون زمين است كه خداوند آن را براي خلايق قرار داده و قبلا والدينتان را در آن خليفه خود نموده است .
(( وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ (10) فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ (11) وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ (12) فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (13)صدق الله العظيم
زمين را براى خلايق آفريد، که در آن ميوهها و نخلهاى پرشکوفه است، و دانههايى ذو العصف و گياهان خوشبو(ريحانها)
پس کدامين نعمتهاى پروردگارتان را تکذيب مىکنيد (شما اى گروه جنّ و انس)؟
((﴿لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى﴾صدق الله العظيم
و آن بهشت خدا در زمين ذات المشرقين وذات المغربين (زمين داراي دو مشرق و دو مغرب ) است . و خداي آن الله است
و نه ابليس شيطان رجيم . همانگونه كه خداوند مي فرمايد :
(((رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْن))صدق الله العظيم
پروردگار دو مشرق ودو مغرب
وآن بهشت خدا بر زمين در زير خاك در درون زمين وآن بهشت خداست نه دشمن خدا مسيح دجال همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
((﴿لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى﴾صدق الله العظيم
اي مردم همانا از آياتي براي شما حجت ودليل مي آورم كه خداوند مي داند حق است وشما اگر دانا باشيد آنها را واقعي وحقيقي مي يابيد و آنان كه در آيات خدا جدال مي كنند نادان وجاهلند آيا تفكر نمي كنيد كه چرا مسيح دجال با ادعاي خدا بودن وصاحب بهشت و جهنم خواهد آمد واز بعث اول مردگان سوء استفاده نموده و مي گويد اوست كه مردگان را زنده كرده است در حالي كه او دروغگوست و خداوند آنها (مردگان) را در موعد مقرر در كتاب زنده نموده تا آنها را بوسيله بنده خود مهدي منتظر هدايت نمايد او كه قدر ومنزلتش را نمي دانيد و واز سر او آگاهي نداريد و او مردم را باذن خدا امت واحدي مي گرداند همانگونه كه خداوند مي فرمايد:
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118) إِلا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ)) صدق الله العظيم
ولي اكثر شما آگاه نيستيد
(أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا)صدق الله العظيم
وخداوند بجز شياطين انس وجن، آنها را با بنده خود هدايت خواهد نمود طبق وعده حق خداوند:
(((إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ) ( 26)الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ [البقرة 27] صدق الله العظيم
بدين معني كه خداوند بوسيله مهدي همه مردم را بجز فاسقين هدايت خواهد نمود و شما مي دانيد كه فاسقين چه كساني هستند
آنان شياطين بشر از يهودند از آنان كه عهد وپيمان خدا را مي شكنند و از آنچه كه خداوند به آن امر نموده سرپيچي مي نمايند ودر زمين فساد مي كنند وآنان هما ن زيانكارانند همانند (علم الجهاد) پرچم شيطان رجيم آنان كه از راه حق روگردان و راه باطل را دنبال مي كنند آنان امام مهدي آنها را جز رجسي به رجسشان نمي افزايد . صورتهاي آنان در موقع ظهور مهدي غمگين خواهد شد وبا اينكه مدانند كه او امام مهدي منتظر است ولي از حق بيزارند آنان فاسقين هستند از شياطين بشر منافقين هر عصر
همانگونه كه خداوند مي فرمايد :
وتصديقاً لقول الله تعالى(قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ)
وتصديقاً لقول الله تعالى(اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ)
وتصديقاً لقول الله تعالى(يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِن تَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ)
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ)
وتصديقاً لقول الله تعالى(سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ)صدق الله العظيم
سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ, وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ, وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)
أخو المُسلمين الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
» بيانُ الآيةِ التي اختَلفَ عليها الأنصَار؛ لا نُفَرِّقُ بين أحَدٍ مِن رُسُلِ الله ونَحنُ لَهُ مُسلِمون ..
» البَيَانُ المُختَصَرُ عَن آيةِ الرِّيحِ المُصفَرِّ مِن آياتِ اقتِرابِ كَوكَبِ العَذابِ سَقَر فِي مُحكَمِ الذِّكرِ (القُرآنِ العََظِيمِ) ..
» وُلِدَ هِلال شَوَّال مِن قَبْل الكُسوف الشَّمسيّ (28 - رمضان) واجتمَعت به الشَّمس وقَد هو هِلالًا ..
» لا يَقرأ هذا البَيان إلَّا إنسَانٌ يحتَرِم ما يُمليه عَليه عَقله ..
» وُلِدَ هِلال شَوَّال مِن قَبْل الكُسوف الشَّمسيّ (28 - رمضان) واجتمَعت به الشَّمس وقَد هو هِلالًا ..
» وُلِدَ هِلال شَوَّال مِن قَبْل الكُسوف الشَّمسيّ (28 - رمضان) واجتمَعت به الشَّمس وقَد هو هِلالًا ..
» استمر بالمناجاة حتى تشعر بأنّ الله قد رضيَ عنك وغفر لك ..
» لا يَقرأ هذا البَيان إلَّا إنسَانٌ يحتَرِم ما يُمليه عَليه عَقله ..
» كُوكَبُ سَقَر وصَل؛ آيةُ التَّصديقِ للمَهديّ المُنتَظَرِ نَاصِر مُحَمَّد اليَمانيّ .